00:06

دو درس ادبیات رو جویدم خیلی آرایه و اینا زیاد داشتن دهنم سرویس شد ؛ ولی خب ارزششو داشت یه ساعت و نیمه تمومش کردم و البته اینم بگم ک الان دقیقا یه ساعته دارم علافی میکنم  بدجور حس درس خوندم رفته در حالی ک یه درس دینی و ی درس ادبیات و ی درس جغرافی هنو مونده  ولی خب حالشو ندارم دیگه بشینم پاش 

+مسکنه عااااولی بود  یه دونه خرودم یه ربع خوابیدم وقتی بیدار شدم خیلی سر حال بودم ولی نمیدونم چرا تب کردم  

با جناب آقامونم همه چی خوب شده فعلا فقط نمیدونم درباره ی پیج جدیدم بهش بگم یا نه میخوام تز بردارم ک نه من چیزیو ازت مخفی نمیکنم ولی خب دلم میخواد یه چیز مستقل داشته باشم ی چیز ک اون توش نباشه و از چک شدن نترسم البته تو این جدیده هیچی نیست ب جز پیجای گی و هری پاتر و همون اکیپ فست ب خدا همش همینه ولی خب .... نمیدونم بهش بگم یا نه مثلا بهش پیام بدم : بیا عشقم اینم آدی و رمز پیج جدیدم واسه اکیپمون زدم گفتم چیزیو ازت مخفی نکنم بهتره .... ب نظرتون کار درستیه؟! 

00:06...